پدیده
بی سرپرستی عمری طولانی و به درازی طول سالیان خلقت دارد . گروهها و
جماعات آدمی در دسته های کوچک و بزرگ در کوهها ، دشتها ، و جنگلها و در
حواشی رودخانه دائماً در معرض آسیب و هجوم کنترل نشده طبیعت اطراف بوده اند
. سیل زلزله حملات وحوش و تهاجم گروههای متخاصم پیوسته بشر را تهدید می
کرد که حاصل آن شکستن ستونهای خانه بود و ایجاد بی سرپرستی سالیانی پس از
آن اگر چه در راستای رشد تمدن انسانی ، تهاجمات و ضایعات طبیعی کاهش پیدا
کرد ، لیکن ابزار و عوامل نابود کننده در دست و کنترل زور مداران قرار گرفت
و دامنه آن وسعت یافت
کودکان سرمایه های بی پایان هرجامعه می باشند.آنهابه دنیا می آیند بزرگ
می شوندتربیت وساخته می شوندتا زندگی راادامه دهند وفردارا متفاوت تروبهتر
ازامروزبسازند.درواقع کودکان دیروز وکودکان امروز هستند که کودکان
فرداراتربیت می کنند تا این روند نسل ها دنیا رازنده نگه دارد. باتوجه به
این سیرتکامل درنسل انسان نقش واهمیت تربیت کودکان برهمگان روشن ومبرهن
است. مهم نیست کودکی درپی آموزش علوم مختلف حتما دانشمندوسیاستمدارشود. فقط
کافیست انسانیت را بیاموزد.
در پژوهش پیش رو به کودک وروانشناسی اوتوجه شده و دربرنامه ی آموزشی مرکز
طراحی شده صرفا آموزش مدنظر نبوده بلکه بیشترین توجه به ذهن کودک وشخصیت
انسانی اوبوده است